Archive for جون 2008

هزارپای من کو؟

جون 29, 2008

چندین سال پیش که انترن ( دانشجوی سال آخر پزشکی ) در بخش مسمومیتها بودم . یک شب که با دو تا از همکاران کشیک بودیم ناگهان دیدیم که یک آقا در حالت چهار دست و پا وارد بخش شد و  در حالی که زمین را جستجوگرانه نگاه می کنه همش میگه « هزار پای من کو ؟» بلافاصله پشت سرش دو تا خانم شیک پوش و آلامد خیلی سراسیمه و وحشت زده وارد شدند و درحالی که مرد همچنان چهار دست و پا روی زمین دنبال هزارپاش بود با حالت شرمزده بهش نگاه کردند و یکی شون گفت:

– دکتر جان تو را خدا ببین چی شده ؟ این شوهر من است . مرد خیلی محترمی است . مهندس و مدیرعامل یک شرکت است. یک ساعت پیش رفت بیرون با کسی قراری داشت از وقتی برگشته دیوانه شده و کارهای عجیب غریب می کنه .

و در حالی که تقریبا داشت به گریه می افتاد گفت اصلا سابقه چنین حالتهایی نداشته . من تعجب می کنم

اون یکی خانم هم گفت ما اصلا توی فامیلمون آدم دیوانه و روانی نداشتیم تا حالا . نمی دونیم چی شده یهو اینطوری شده.

خوب برای ما قابل حدس بود که چی پیش آمده . بعد از اینکه اون دو تا خانم را به آرامش دعوت کردیم. معاینه کاملی از آقا به عمل آوردم و بعد به خانم ها گفتم که ایشون بیماری روانی ندارند بلکه بر اثر مصرف موادی اینطور شدند و خوشبختانه اثرش موقتی است و برطرف خواهد شد.

همسر مرد گفت : چه موادی ؟ همسر من اهل هیچی نیست .

گفتم: خوب شاید خودش آگاه نبوده که داره اون ماده را استفاده می کنه .

بعد براش توضیح دادم که ایشون علایم مصرف حشیش را دارند و اگه خودشون آگاهانه مصرف نکرده باشند احتمال داره کسی سیگار پر شده با حشیش را به ایشون تعارف کرده و ایشون نادانسته مصرف کرده و دچار این علایم شده.

برای اطمینان خاطر خانم ها مرد را اون شب بستری کردیم و فردا صبحش با حال عمومی خوب و در حالی که رفتاری کاملا معقول و با پرستیژ داشت مرخص کردیم . خودش هم وقتی حالش خوب شد ماجرا را تایید کرد که قراری داشته با کسانی که زیاد نمی شناخته و اونجا کسی با اصرار بهش یک سیگار تعارف می کنه و بعد از کشیدن سیگار حالش بد شده بود و …

و اما در مورد حشیش :

حشیش از صمغ حاصل از ساقه و گل گیاه شاهدانه بدست می آید . اثر توهم زایی دارد. معمولا در پیپ یا سیگار دست پیچ (سیگاری) استفاده می شود. برای کسی که اولین بار است استفاده می کند و بخصوص در این مورد ما که حتی اطلاع و آمادگی آن را نداشته است اثراتش شدید تر است. علایمی که ایجاد می کند به صورت قرمز شدن چشم ها ، گشاد شدن مردمک چشم ، خشکی دهان ، افزایش ضربان قلب ،افزایش اشتها، اختلال در تمرکز و حافظه ، بی قراری ، کند شدن واکنش ها ،ایجاد توهم ، رفتار نامناسب مثلا خنده خیلی زیاد ، درک صحیحی از زمان نداشتن و افکار پارانوئید … است

ماری جوانا نیز از گل، برگ و ساقه گیاه شاهدانه تهیه می شود و اثرات شبیه حشیش دارد ولی به مراتب از حشیش ضعیف تر است .

آداب دکتر رفتن

جون 27, 2008

وقتی شما نزد پزشک می روید انتظار دارید که ناراحتی شما به بهترین شکل و در اسرع زمان برطرف شود . برای اینکه بهترین نتیجه را از پزشک رفتن خود بگیرید توصیه های زیر را مد نظر قرار دهید تا در این راه کمک کننده باشید:

1- قبل از رفتن به پزشک مواردی را که باید با او در میان بگذارید مرور کنید . اگر به حافظه خود اطمینان ندارید برای یادآوری نکات مهم را روی یک برگه یادداشت کنید

2- لباس مناسب بپوشید. لباسی بپوشید که پزشک به راحتی بتواند شما را معاینه کند. لباسهای چسبان با آستین یا پاچه تنگ و یا لباسهای یکسره مناسب نیستند.

3- سر وقت خود حاضر شوید و از بردن بیشتر از یک همراه به داخل اتاق پزشک خودداری کنید . البته کودکان و نوجوانان می توانند با هر دو والد خود همراهی شوند و در مواردی مثل مشاوره در مورد بیماری های مهم یا تصمیم گیری در مورد نحوه درمان  به تشخیص پزشک ممکن است حضور همه اعضای درجه اول خانواده مثل پدر ، مادر و همسر ضروری باشد. درصورتی که قادر نیستید سر وقت خود حاضر شوید حتما از قبل اطلاع دهید.

4-قبل از ورود به اتاق پزشک تلفن همراه خود را خاموش کنید و یا روی حالت ساکت بگذارید. فراموش نکنید این زمانی است که شما به سلامت خود اختصاص داده اید و هر گونه تلفنی را می توانید موکول به بعد از این زمان کنید. گفتگو با تلفن همراه در اتاق پزشک علاوه بر اینکه باعث تلف شدن وقت اختصاصی شما می شود موجب به هم خوردن تمرکز شما و پزشکتان از روی موضوع اصلی می شود

5- سن واقعی خود را بگویید . مطمئن باشید که بیان سن واقعی از نظر پزشکی موضوع بسیار مهمی است و کاملا مرتبط با بیماری شما است و نقش بسیار مهمی در تشخیص و درمان صحیح بیماری شما دارد.

6- ابتدا مهمترین ناراحتی و شکایت اصلی خود را بیان کنید. بسیاری از بیماران به جای این کار شروع می کنند به تعریف کردن داستان و حواشی قضیه بدون اینکه پس از چندین دقیقه صحبت کردن اصلا ناراحتی خود را ذکر کرده باشند . پس ابتدا در یک عبارت ساده ناراحتی اصلی را بگویید و سپس به شرح آن و سابقه مربوط به آن بپردازید.

7- پزشک را از موارد زیر آگاه کنید حتی اگر فکر می کنید که به این بیماری شما مربوط نمی شود:

– اگر مبتلا به بیماری دیگری هستید و یا سابقه بیماری مهمی داشته اید

– اگر تحت درمان دارویی خاصی هستید :نام دارو و دُز مصرفی دارو

– اگر حساسیت دارویی خاصی دارید

– عاداتی مانند : سیگار کشیدن ، مصرف الکل و مصرف مواد مخدر

8-از وقتی که نزد پزشک هستید استفاده بهینه کنید به این ترتیب از داستان گویی و تعریف ماجراهایی که مستقیما به بیماری شما ربطی ندارند بپرهیزید و در عوض اطلاعات مفید را در اختیاز پزشک بگذارید و اجازه دهید که پزشک زمان مناسب برای معاینه و گفتگو با شما داشته باشد.

9- از پزشک خود در مورد ماهیت بیماری خود ، روش و طول درمان و …. توضیحات لازم را بخواهید. شما باید در مورد بیماری خود و نحوه انتقال و درمان آن اطلاعاتی داشته باشید بنابراین حتی اگر پزشک برای شما توضیح نداد از او بپرسید.

10-در وقت اختصاص داده شده برای شما در مورد دیگران مشورت نخواهید. هیچگاه سعی نکنید پس ازپایان ویزیت خود در مورد اعضای خانواده یا همراهان خود که وقت نداشته اند و در دفتر منشی ثبت نشده اند مشاوره مجانی بگیرید.این کار ضمن اینکه نامناسب و غیراخلاقی است باعث تاثیر نامطلوب روی رفتار و عملکرد پزشک هم می شود.

پی نوشت:

موارد زیر حقوق بیمار است که پزشک مکلف به رعایت آنهاست

– حفظ حریم شخصی و خصوصی بیمار
– رعایت وقت اختصاصی برای هر فرد بیمار
– توجه و دقت کافی و انجام معاینه کامل
– درمان مطابق با آخرین دانسته های روز
– راز داری
– اطمینان از اینکه اگر بیماری فرد خارج از تخصص پزشک باشد خود پزشک این را بیان کرده و به پزشک دیگر ارجاع خواهد داد
– احترام متقابل
– اختصاص وقت کافی برای توضیح و تشریح وضعیت بیماری و نحوه درمان برای فرد بیمار و خانواده او

جامعه ای که افراد در آن در برابر قانون برابر نیستند

جون 24, 2008

یوزپلنگ عزیز از من دعوت کرده است که در مورد ماجرای اخیر دانشگاه زنجان خود را به جای افراد درگیر ماجرا بگذارم و بگویم که در آن شرایط چگونه رفتار می کردم …. امیدوارم این نوشته را به جای آن از من بپذیرد.

در یک جامعه مدنی دموکراتیک که افراد از نظر قانونی برابر هستند و هیچ یک به واسطه ی وابسته بودن به ارگانهای دولتی و مذهبی برتری بر دیگری ندارد وقتی که تخلف یا اشتباه یا تضییع حقی صورت می گیرد افراد با توجه به آشنایی که به حق و حقوق خود دارند می توانند به مراجع ذی صلاح قانونی مراجعه کنند و یا اینکه مورد را به مدیران بالاتر از فرد متخلف گزارش کنند و انتظار بررسی و احقاق حق داشته باشند اما در جامعه ای که این احساس امنیت وجود ندارد و افراد به واسطه ارتباطاتی که دارند به خودی و غیرخودی طبقه بندی می شوند و افراد خودی از امتیازات ویژه و مصونیت هایی در برابر قانون برخوردار هستند، وقتی که کار غیرقانونی توسط این گروه صورت می گیرد از آنجا که  فرد مورد ظلم واقع شده می داند که ترازوی قانون به سمت طرف مقابل تمایل دارد بنابراین سعی می کند خود حداقل تاجایی که می تواند به عنوان بازوی ارگان قضایی قسمتی از بررسی ، بدست دادن شواهد و مستدلات و … را تاحد امکان فراهم کند و یا حتی در مواردی که شخص امیدی به داوری در مراجع ندارد شخصاً اقداماتی را برای رفع ظلم یا نشان دادن خاطی انجام دهد که این در واقع هرج و مرجی است که اساس آن در سیستم ناکارآمد و تبعیض گذار بوده است.

تـــرفنـــــد ِ « می ترسی؟ »

جون 2, 2008

همین یک کلمه « می ترسی؟ » نمی دونید چه اثراتی داره و چه کارهایی که نمی کنه و چه سرنوشت هایی را که تغییر نداده است.
چیه می ترسی ؟
نکنه می ترسی ؟
از مامانت می ترسی ؟
از زنت می ترسی ؟
از ناظم می ترسی ؟

جملاتی از این دست ترفندی هستند برای افرادی که دنبال پایه و رفیق برای انجام کار نه چندان معقولی هستند یا دنبال شریک جرم می گردند و یا می خواهند که فردی را برخلاف میل شخصی اش به کاری ترغیب و تحریک کنند.همه افراد با هر سن و جنسی می توانند طعمه این ترفند قرار بگیرند اما از نظر سنی گروه نوجوانان و از نظر جنسی ، مردان بیشتر در معرض آن هستند.
در نظر بگیرید کودکی که میدونه نباید خانه غریبه ها بره یا بدون اطلاع والدینش از راه مدرسه جایی بره یا نوجوانی که شنیده که کشیدن حشیش خوب نیست یا جوونی که چاقو کشیدن و تهدید دیگران را کار تبهکارانه ای میدونه یا مردی که هیچ رغبتی به مشارکت در مجالس تریاک کشی همکارانش نداره اما همکلاسی ها یا رفقا یا همکاران فقط با یک جمله کوتاه « می ترسی ؟» آنها را تحریک می کنند که برخلاف سیستم اخلاقی و تربیتی شون و بر ضد تمایل و خواسته خودشون رفتار کنند . این افراد با این حرف فرد را تحت کنترل و نفوذ خودشان در میارن چون می دونند که هیچ کس نمی خواد که انگ ترسو بودن بخوره و درجمع همکلاسی ها و رفقا تحقیر بشه .
و اما راه مقابله با چنین شرایطی چیست ؟
اعتماد به نفس نقش بسیار مهمی در اینگونه موارد دارد و بنابراین باید از همان کودکی اعتماد به نفس را در افراد تقویت کرد ضمن اینکه هشدارهای لازم در مورد اینگونه افراد کنترل کننده به کودک داده شود و راه مقابله با چنین شرایطی به او آموزش داد .
باید به او گفته شود که برای خنثی کردن این ترفند می تواند یک پاسخ منطقی به فرد بدهد و موقعیت را ترک کند .برخی از پاسخهای منطقی که می توان در این شرایط به فرد تحریک کننده بدهد می تواند اینگونه باشد:
– نه من نمی ترسم و تو هم با این حرفت نمی تونی من را مجبور کنی که برخلاف خواسته ام رفتار کنم .
یا
– شاید هم این تو هستی که می ترسی و برای همین هم می خواهی دیگران را با خودت همراه کنی .
با یک پاسخ منطقی نه تنها ملقب به ترسو بودن نخواهد شد بلکه هوش و شجاعت و جسارت خود را نیز نشان می دهد.