Archive for آوریل 2010

آقایان موسوی وکروبی؛ چرا در مقابل سیاستهای جنگ افروزانه ساکتید؟

آوریل 18, 2010

هم اکنون به یمن سیاست‌های نابخردانه و خائنانه جمهوری اسلامی ، مجددا کشورمان در آستانه جنگی دیگر قرار گرفته است. با اصرار بر غنی سازی اورانیوم از یک سو و سخنان تحریک آمیز در مورد محوکردن اسرائیل و اتخاد سیاستهای تندروانه در عرصه جهانی از سوی دیگر ، بهانه های لازم برای حمله به ایران را فراهم آورده اند و هیچکس هم پاسخگو نیست که :
● در شرایطی که شما کشوری را که تولید کننده نفت است به وارد کننده محض بنزین و محصولات آن تبدیل کرده‌اید چرا به جای احداث و توسعه پالایشگاهها ، اصرار بر غنی سازی اورانیوم دارید ؟
● با واردات بی رویه صنایع سبک و صنعت کشاورزی را در این مملکت فلج کرده اید و اصرار بر خودکفایی غنی سازی اورانیوم دارید ؟ این پرسش برانگیز نیست ؟
● چگونه است که نسبت به انرژیهای تجدیدپذیر و طبیعی که با هزینه بسیار کمتر قابل دسترسی هستند و کشور ما هم از نظر منابع انرژی خورشیدی، باد ، امواج ، انرژی درون زمین و .. منابع کافی را دارد اینگونه بی توجه و بی مهر هستید ولی حاضر هستید که با هزینه گزاف اقتصادی و سیاسی بدنبال انرژی هسته ای و حتما هم با غنی سازی اورانیوم در داخل باشید ؟
● استفاده از انرژی هسته ای الزاما به معنای غنی سازی اورانیوم نیست ، بسیاری از کشورها از انرژی هسته ای برخوردارند بدون اینکه خود غنی سازی را انجام دهند ، چرا در شرایطی که مخالفت دنیا فقط با غنی سازی اورانیوم است به خاطر اینکه ممکن است مورد استفاده های غیرصلح آمیز هم قرار گیرد همچنان با تحمیل هزینه گزاف به کشور بر چیزی اصرار دارید که احتمالا محقق هم نخواهد شد؟

و اما پرسش از فعالان عرصه سیاست و کسانی که داعیه دغدغه ایران و مردم ایران را دارند این است که چرا در مقابل سیاستهای جنگ افروزانه و تحریک کننده موضع نمی گیرند ، چرا اعلام فراخوان نمی کنند تا مردم بتوانند در یک راهپیمایی صلح‌خواهی خود را نشان دهند و به مسوولان و نیز جهانیان بگویند که از سیاستهای جنگ طلبانه بیزارند.
سکوت در مقابل این سیاست‌ها به صرف اینکه در حال حاضر مسوولیتی در نظام ندارید، مسوولیت شما را در مقابل مردم و کشور سلب نمی کند. بهتر نیست به جای مشغول کردن جوانان این مملکت در بالا بردن آرا در نظرسنجی بی ارزش یک مجله ، این پتانسیل در جهت مناسب و منافع مردم و کشور به کار گرفته شود ؟ که فردایی که جنگ خانمانسوز بر کشورمان تحمیل شود پشیمانی و افسوس بسیار دیر خواهد بود.
این زمانی است که آقایان موسوی و کروبی باید نشان دهند که بالاخره دغدغه مردم و کشور را دارند یا همچنان مصلحت نظام اولویت شان است.

پــارادوکــس قــانونگــرایـی در جـوامـع دیکتـاتـــوری

آوریل 4, 2010

یکی از خصوصیات جامعه مدنی ، قانونمندی و قانون گرایی است اما همین قانون که در جوامع دموکراتیک ابزاری برای احقاق حقوق افراد و پیشبرد منافع جامعه و پیشرفت است، در جوامع و حکومت های دیکتاتوری کاربردی متفاوت پیدا می کند.
حتما شما هم شاهد بوده اید که زمانی که انتقاداتی به رفتارهای حکومت های خودکامه با مردم صورت می گیرد، برخی از طرفداران این حکومت ها سعی می کنند هر گونه رفتار دیکتاتورمنشانه را با حربه قانونگرایی موجه جلوه دهند.جملاتی از این دست : « من مدافع حجاب نیستم اما خوب این قانون مملکت است» ، « من مدافع حکومت نیستم ولی اعتراضات خیابانی خلاف قانون است » ، « من ساکن فلان کشور اروپایی هستم و می بینم که مردم بسیار پای بند قانون هستند » و ….
و اما نکات حائز اهمیت در مورد قانون در این جوامع دیکتاتورزده عبارتند از :
1- برخی از قوانین مورد استناد ، اصولا قوانین مکتوب و رسمی نیستند بلکه قوانینی نانوشته ، غیررسمی و سلیقه ای هستند
2-برخی از قوانین به صورت پرسش برانگیزی تصویب و تحمیل شده اند
3- برخی از قوانین اصولا نقض کننده حقوق انسانی هستند
4- همه افراد در برابر قانون مساوی نیستند و مجریان قانون قائل به خودی و غیرخودی هستند.
5- قوانین کلی تر و مهم تری مانند آزادی بیان ، آزادی احزاب و انجمن ها ، آزادی مطبوعات ، آزادی اعتراضات مدنی و.. به سادگی نادیده انگاشته می شوند.
6- نقد قوانین و اعتراض به آنها غیرممکن به نظر می رسد.

و اما در طول تاریخ در جوامع گوناگون قوانینی وجود داشته اند که اکنون ابلهانه و غیراخلاقی به نظر می رسند وقتی آزادی بیان و آزادی های مدنی ارج گذاشته شوند امکان نقد و به چالش کشیدن قوانین هم وجود خواهد داشت تا قوانین در صورت لزوم با توجه به خواسته ها و نیازهای جامعه تغییر و یا تعدیل شوند ، چیزی که در این گونه جوامع سرکوب می شود.
اعمال اینگونه قوانین غیرعقلانی و غیرانسانی که در تناقض با قوانین مهم تر حقوق انسانها هستند و نیز رفتار تبعیض آمیز در اجرای قوانین ، اصولا مردم را به قانون گریزی سوق می دهد و حتی در مواردی که این اعمال قوانین شکل تحریک کننده ای به خود بگیرد ممکن است باعث بروز رفتار آنارشی در مردم شود و جالب اینکه مجریان قانون باز این را بهانه ای برای رفتار کنترل کننده خود می کنند و این سیکل ادامه می یابد.
و اما چاره چیست ؟
به نظر می رسد در اینگونه جوامع ، صاحبان اندیشه و دلسوزان جامعه مدنی باید بر روی ارتقا رفتارهای فرهنگی و مدنی تاکید کنند رفتارهایی که عقلانی و منطقی و بسیار برتر از قانونهای دیکتاتور زده هستند و ضمن اینکه مردم را با حقوق خود آشنا می کنند ، مسوولیتهای هر فرد نسبت به جامعه متبوع خود و فواید تفکر جمعی را بشناسانند.به این صورت ضمن اینکه رفتارهای مدنی ترویج می شوند و حقوق مردم نسبت به همدیگر و جامعه رعایت می گردد از رفتارهای ظلم پذیری و نیز آنارشی پرهیز می گردد.