Archive for فوریه 2009

رفتار ضدفرهنگی(5): بامن راه نمیای…حالت را می گیرم!

فوریه 19, 2009

چهار ماجرا ، چهار پرسش
**سالهای دهه 60 است و این دو همسایه سر موضوعات مختلف با هم اختلاف دارند فرزند یکی از این همسایه ها شاگرد ممتاز مدرسه است و امسال در کنکور شرکت کرده و خانواده امید دارند که امسال شاهد قبولی فرزندشان در دانشگاه باشند . در تحقیقات سازمان گزینش ، همسایه کناری با توجه به اختلافات و دلخوری های قبلی به دروغ موضوعاتی را در مورد همسایه ابراز می کند که همان ها موجب مردود شدن فرزند خانواده در کنکور می شود.
پرسش: رد شدن این نوجوان چه کمکی به موفقیت همسایه کناری کرد ؟

** جوانی ، دختری را دوست دارد و با اینکه دختر جواب منفی داده است نمی تواند این را بپذیرد و به صورت خواستار سمج مزاحمتهایی را برای خانواده دختر ایجاده کرده به طوری که با این رفتارش خانواده دختر بیشتر به درستی تصمیم خود واقف شده اند و مودبانه سعی می کنند که اون را قانع کنند که از سماجت خود دست بردارد. پسر که از دست یافتن به دختر ناامید شده است اقدام به اسیدپاشی به دختر می کند…
پرسش: پیدا کنید عشق را در این میان ؟!

**در یک اداره کارمند الف به علت کم کاری و دیر آمدن زیاد با تذکرهای مکرر رئیس مواجه است . از سوی دیگر با آمدن یک کارمند جدید موقعیت خود را در خطر می بیند. ابتدا سعی می کند جدیت و سر وقت بودن کارمند جدید را با الفاظی مثل ترسو بودن و تازه کار بودن مورد تحقیر قرار دهد تا بلکه کارمند جدید روش خود را تغییر دهد پس از اینکه این روش نتیجه ای نمی دهد شروع به بدگویی و پاپوش درست کردن برای کارمند جدید می کند تا در نهایت کارمند جدید اخراج می شود.
پرسش : نقش این کارمند در میزان بهره وری مملکت ما چقدر است؟

**دریک گروه روشنفکری گفتگویی در جریان است ، هر کس در مورد موضوع بحث نظری ابراز می کند . یکی از افراد انتقاداتی را مطرح می کند و توضیح می دهد که انتقاد باعث می شود که اشکالات خود را بدانیم تا با رفع آنها بتوانیم پیشرفت کنیم اما فرد دیگری که انتقادات را وارد نمی داند ولی دلایل محکمی برای رد آنها ندارد اینگونه انتقادات را القائات دشمن می داند تا فرد منتقد ساکت ، منزوی و یا از گروه حذف شود!
پرسش : تفاوت روشنفکر و شعبون بی مخ چیست ؟

رفتار ضد فرهنگــی (4): تحقیـــر کـودکـان

فوریه 15, 2009

این صحنه ها چقدر برای شما آشناست :
– کودکی که می خواهد در جمع خانواده اش حرفی را بیان کند و کسی به او توجه نمی کند و یا با جملاتی مثل ساکت شو و خفه شو خاموش می شود. پیش ذهنیت بسیاری از بزرگسالان این است که بچه نمی فهمد و اهمیت ندارد!

– کودک 4 ساله ای که با مادرش گام بر می دارد ، دست خود را از او جدا می کند و شادمانه چند قدمی را به تنهایی تجربه می کند که ناگهان پایش در چاله ای فرو می رود و زمین می خورد و مادر با سیلی ای بر گونه اش اعتماد به نفس کودکانه او را تحقیر و سرکوب می کند!

– بچه ای که به بهانه شیطنت های کودکانه ای که جزوی از نهاد طبیعی اوست مورد کتک کاری پدر و مادر قرار می گیرد. گاهی حتی پدر و مادر خشم خود از موضوعات دیگر را بر روی کودک که کم دفاع ترین فرد در مقابل آنان است تخلیه می کنند !

-کودکی که در مدرسه مورد تحقیر و تنبیه بدنی معلمش قرار می گیرد!

– کودکی که در خیابان و مدرسه به صورت های مختلف مورد تحقیر همسالان و بزرگسالان دیگر قرار می گیرد و حقش نادیده گرفته می شود

نتیجه :
-مجموعه کودکانی که دچار عدم به اعتماد به نفس هستند و تصورشان از زندگی این است که آنکه در موضع قدرت است حق دارد زور بگوید و تحقیر کند.کودکانی که فکر می کنند که هر دستی که بالا رفت برای فرود آمدن بر سر آنان است!
-کودکانی که دچار خشمی فرو خورده خواهند بود و در حسرت فرصتی که آنان نیز زمانی در موقعیت قدرت نسبت به دیگری قرار بگیرند و خشم خود را تخلیه کنند!
– کودکانی که به حق و حقوق قانونی خود آشنایی ندارند.

پیامدهای درازمدت :
– زمینه مناسب برای انواع بزه های اجتماعی
– زمینه مناسب برای پذیرش سیستم های دیکتاتوری
– ادامه سیکل معیوب تحقیر به نسل بعد
– شکل گرفتن شخصیت دیکتاتور در افراد جامعه ( هر کس در موقعیت قدرت تبدیل به یک دیکتاتور برای دیگران می شود)

رفتار ضد فرهنگی (3) : اعتیاد و چند همسری

فوریه 13, 2009

آقای الف از طبقه روشنفکر و هنرمند است. از منتقدین سیستم موجود است . هر هفته که با دوستان قدیمی دور هم جمع می شوند بیشترین موضوع گفتگو در همین موارد است. در این شب نشینی ها معمولا او و دوستانش بساط تریاک هم دارند و آنطور که خودش می گوید به صورت تفریحی (!) تریاک استفاده می کند و معتاد نیست. در همین مهمانی ها هم با خانمی آشنا شده و بدون اطلاع همسرش با او هم ازدواج کرده است.

نتیجه گیری : آقای هنرمند برخلاف ادعایش خود جزوی از سیستم و فرهنگ تحقیر جایگاه زن و ترویج اعتیاد برای تخمیر و تحمیق مردم است.

رفتار ضد فرهنگی (2): غش در معامله و دزدی از کار

فوریه 13, 2009

آقای ایکس مسوول یک پروژه راه سازی است که قرار است یک جاده بین شهری را بسازد در طول ساخت بیشتر از اینکه به فکر این باشد که ساخت پروژه را با بهترین استانداردها و دانش روز پیش ببرد در تلاش است که چگونه بیشترین درآمد و سود را برای شخص خود ایجاد کند. خلاف های متعددی در طول کار انجام می دهد و خیلی از افراد زیردست و بالادست هم با وجود مشاهده این خلاف ها نه تنها اعتراضی نمی کنند بلکه فقط آنها هم سعی می کنند به طریقی به نوبه خود همان روش را در پیش گیرند و سود اضافه تر از حقوق قانونی خود را سرازیر جیب خود کنند و در عوض از کیفیت کار انجام شده بدزدند.
توجیه همه هم این است که مملکت را خراب کرده اند و حق مردم داده نمی شه و مجبور می شیم حق(!) خودمون را اینجوری بگیریم . ضمنا همه این کار را می کنند من هم مجبور می شم !
نتیجه :
– راهی با کیفیت بد و شرایط غیراستاندارد در زمانی چند برابر زمان پیش بینی شده ساخته می شود

پیامدهای دراز مدت:
– بالا رفتن آمار تصادفات و مرگ و میر جاده ای
– ترویج رفتار غش در معامله و تقلب و دزدی از کار

رفتار ضد فرهنگی (1) : چانه زنی برای نمره

فوریه 12, 2009

دانشجویی که برای نمره اش با استاد چانه زنی می کند و سعی می کند فراتر از آنچه که حق اوست و شایستگی اش را دارد نمره ای بدست آورد خود جزو یک فرهنگ غیرمتمدنانه است . فرهنگی که ما آن را تقبیح می کنیم ولی به صورت غم انگیزی دقیقا خود ما جزوی از آن هستیم و آب به آسیای این فرهنگ (!) می ریزیم . برای دریافت نمره ای که حقش نیست ساعتها با استاد به چانی زنی می پردازد و به قول خودش با زرنگی (!) مخ استاد را به کار می گیرد و از روشهای مختلف از جمله برانگیختن احساس ترحم و دلسوزی یا حتی تطمیع و تهدید در صورت لزوم استفاده می شود. اگر استادی در کارش جدی باشد و به هیچ صورتی قبول نکند مورد لعن و نفرین و حتی تبعات جدی دیگری قرار می گیرد ولی استادی که برایش اهمیت ندارد و خود جزوی از این سیستم «باری به هر جهت و جدی نگیرید» است به طریقی با دانشجو راه می آید
نتیجه :
– تضعیف جایگاه استاد جدی و با لیاقت و دلسردی او
– تقویت جایگاه استاد بی کفایت و باری به هر جهت
– به دست آوردن نمره توسط دانشجویی که شایستگی آن را نداشته است

پیامدهای دراز مدت :
– تضعیف سیستم آموزشی و پایین آمدن سطح آموزش در حد رفتارهای بقال مآبانه و آلوده شدن آموزش به رشوه گیری
– وجود فارغ التحصیلانی که سواد و شایستگی لازم را برخوردار نیستند و بروز تبعات آن در قسمتهای مختلف کشور . این فارغ التحصیلان قرار است معلمان ، مهندسان ، مدیران اجرایی ، پزشکان و سیاستمداران همین مملکت باشند که به خود ما سرویس می دهند
– تقویت فرهنگ لمپنیسم در کل جامعه

نتیجه گیری کلی :
– از ماست که بر ماست
– تغییر از خود ما شروع می شود

پی نوشت : برخی برای خودشون قضیه را ممکنه اینجوری توجیه کنند که چون سیستم آموزشی بده یا استادها خوب نیستند و… دانشجو هم مطابق با همین جو این طور رفتار می کنه .
این فقط یک توجیه است برای یک رفتار نامناسب و الا همانطور که در بالا توضیح دادم همه این ماجراها یک سیکل معیوب را بوجود می آورند و هر کسی مسوول اشتباه خود است و نمی تواند و نباید اشتباه خود را با اشتباه دیگری توجیه کند

بلیـــط بخت آزمایـــی تغییـــرات

فوریه 12, 2009

وقتی صحبت از تغییر شرایط و اوضاع میشه اکثر مردم انتظارشون اینه که یک چیز یا یک فرد یا گروه یا یک جریانی بالاخره باعث تغییرات ناگهانی در سیستم حکومتی و جامعه ما بشه. همه در این رویا به سر می برند که بلیط بخت آزمایی ملت ما در کاینات برنده بشه و تغییرات خوب ناگهان به صورت خوشبختی و رفاه بر ما نازل بشه و البته این خیال باطل تدریجا جای خودش را به یاس و افسردگی و تفکرات نهیلیستی داده است.

تغییر با کار فرهنگی و بالابردن سطح فرهنگ و شعور مردم آغاز می شود. در شرایطی که سالهاست انواع و اقسام کارهای غیرمتمدنانه و ضدفرهنگی و لمپنیسم ترویج می شود آنچه که می تواند باعث تغییر در این سیستم شود عدم پذیرش این فرهنگ بدوی و مقابله با آن است نه اینکه خود دقیقا مطابق با این روش رفتار کنیم و بعد انتظار تغییر داشته باشیم. تغییر با کار و صرف انرژی و وقت و با تفکر بدست می آید . کار در جهت ترویج فرهنگ متمدنانه و عدم پذیرش رفتارهای واپسگرایانه و ضد انسانی ، غیراخلاقی و تحقیرگرایانه. به یاد بیاوریم که پایان دوره قرون وسطای اروپا با رنسانس بود وقتی که فرهنگ و هنر در شمال ایتالیا و فرانسه گسترش یافت

در پستهای بعدی سعی می کنم  مثالهایی در مورد رفتارهای ضدفرهنگی و اشتباهی که در جامعه بوفور دیده می شود و تبعات آنها بررسی کنیم . لطفا شما هم مثالها و نقطه نظرات خود را بگویید